🖤刀ム√ムりム🖤 ‌‌

فارسی ششم. درس 15 فارسی ششم

شعر میوه هنر را به صورت متن بنویسید جواب = معرکه

جواب ها

جواب معرکه

Reyhan

فارسی ششم

آن داستان را شنیده اید که در باغ یک روز از ستم تبر سپیدار سخت ناله می کرد که از دست اره نجار و تیشه هیزم شکن برای من نه ریشه ای مانده و نه شاخه ای. تبر آهسته به او گفت: گناه تو این است که الان فصل میوه دادن است ولی تو میوه و ثمری نداده ای. تا شب صدای تبر همچنان ادامه داشت و قطع نشد و صبح در آن باغ توده ای از هیزم جمع شده بود. وقتی کشاورز تنور خودش را با آن هیزم روشن کرد سپیدار گریه کرد و دوباره گفت: افسوس که به هیزم تبدیل شده ام و دنیای ستمگر بدن مرا این چنین در اتش بدبختی سوزاند. شعله به او خندید و گفت از چه کسی شکایت می کنی؟ بی ارزشی تو تورا اینگونه پست و حقیر کرده است. آن درختی که رشد می کند ولی میوه نمی دهد سرانجامش شایسته تر از این نیست که سوزانده می شود. حاصل عمر انسان چیزی جز دانش و حکمت نیست ای انسان اگر دانش و هنری اندخته ای حالا وقت ارائه آن است. سخن بیهوده ای که به آن عمل نمی شود چه فایده ای دارد عمل و کار خود را درست کن و درست انجام بده که در گفتار بی عمل سودی نیست. اگر شب و روز و ماه و سال تو به تنبلی و تن پروری بگذرد و کار مفیدی برای آخرت انجام ندهی، روز قیامت که روز حساب اعمال و پاداش دادن است کار تو دشوار می شود. اولین نفرم معرکه یادت نره 🧡👍

جواب معرکه

زهرا فعلی

فارسی ششم

معرکه بده
دلسا

فارسی ششم

روزی سپیداری در باغ از ظلم و ستم تبر گربه می کرد.تبر گفت جرم تو همین قدر کافیست که در فصل میوه دادن درختان هیچ میوه ای ندادی.اگر در دنیا بیکار باشی و شب و روز و ماه و سالت را به راحتی بگذرانی.در ان دنیا کار و تو دشوار و سخت تر می شود .الان وقت نشان دادن هنر خودت است و ان را نشان بده. معرکه بده خیلی کوتاهه
زهرا خیاط

فارسی ششم

بیت اول: آیا آن قصه را شنیده‌اید که روزی در باغی، درخت سپیدار به خاطر ظلم و ستم تبر، ناله و زاری می‌کرد؟ بیت دوم: از تیشه هیزم شکن و اره نجار دیگر برایم ریشه و شاخه‌ای باقی نمانده است. بیت سوم: تبر آهسته به سپیدار گفت که گناه تو این است که اکنون زمان میوه دادن است اما تو میوه حاصل نداری بیت چهارم: تا شب صدای تبر شنیده می‌شد و وقت سحر، هیزم‌های بسیار در باغ جمع شده بود. بیت پنجم: وقتی کشاورز تنور خود را با این هیزم‌ها روشن کرد، سپیدار گریه کرد و بار دیگر گفت بیت ششم: افسوس که هیزم شدم و جهان آتش افروز بدن منو با آتش بدبختی سوزان. بیت هفتم: شعله به سپیدار خندید و گفت از دست چه کسی می‌نالی و شکایت می‌کنی بی‌فایدگی و بی‌ارزشی تو تو را پست و حقیر کرد بیت هشتم: شاخه‌ای که رشد کند و میوه ندهد عاقبت شایسته سوختن و نابودی است. بیت نهم: ثمره و حاصل کار انسان به جز دانش و علم نیست پس ای کسی که هنر و دانش اندوخته‌ای اکنون زمان ارائه این هنر و دانش است. بیت دهم: سخن بیهوده چه فایده‌ای دارد رفتار و عملت را درست کن که سخن بدون عمل سودی ندارد. بیت یازدهم: اگر شب و روز و ماه و سال تو آسان و بدون کار مفید بگذرد هنگام پاداش گرفتن و دیدن نتیجه اعمال کار تو دشوار می‌شود. باید کتاب باز کنی و از روی بیت های کتاب نگاه کنی.
معرکه ندی گزارش میشی

سوالات مشابه درس 15 فارسی ششم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام